کوکتل

30 سال دارم، عاشق دانستنم و هزار بار افسوس که دانسته هایم کیف دستی ام را هم پر نمی کند.

کوکتل

30 سال دارم، عاشق دانستنم و هزار بار افسوس که دانسته هایم کیف دستی ام را هم پر نمی کند.

سرآغاز

سال 84 اولین بار وبلاگ نویسی را تجربه کردم. آن روزها کودکی اجتماعی ام را می گذراندم و هدفم برقراری ارتباط بیشتر با دنیای بیرونم، تجربه کردن ارتباط از نوعی دیگر و بیشتر از همه این ها ثبت خاطرات روزانه ام بود. اما حالا که خوب تر به خودم و گذشته ام نگاه می کنم دیگر نه آن شور تجربه ارتباط از نوعی دیگر را دارم و نه حس و حال ثبت و ضبط اتفاقات روزمره زندگی را و آنچه که برایم باقی مانده شادی مختصری است از ته مانده تلاش خودم و آدم هایی که می بینم برای شاد بودن و خندیدن و لذت بردن از لحظه هایی که اگر همین تلاش هم نبود به زودی این واژه ها از فرهنگ زبان مردمانمان به تاریخ می پیوست. 

و اگر غیر از این را هم بخواهم بگویم، می شود دغدغه هایی که با تمام بی سوادی و ناتوانی ام دارم که شاید انگیزه حرکتی برای تغییر باشد. 

امروز می خواهم اینجا کوکتل وار بنویسم منتها با اسانس بیشتری از اقتصاد، جامعه و اخلاق و امیدوارم نتیجه اش اندک سرمستی باشد که حضور شما و نظراتتان برایم پررنگ ترش کند.

نظرات 5 + ارسال نظر
صاحب 405 پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:23 ق.ظ

به تماشا سوگند و به آغاز کلام........

رنگ خدا سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:52 ق.ظ

از تو که حرف می زنم به یاد تو هرچی می گم ترانه میشه...

صفر چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:42 ق.ظ

آدرس پیج قبلیتونم بدین اونهارو هم بخونیم.قلمتون قشنگه نگاهتون گیرا و داشتهاتون به روز........
موفق باشید

سایبون چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:20 ب.ظ

نمی‌دونم ... این روزها انگار نمی‌تونم منظورمو برسونم. فقط نمی‌تونم. هروقت می‌خوام چیزی بگم، غلط فهمیده می‌شه. یا این جوره، یا آخرش طوری می‌شه که خلاف نظرمو می‌گم. هرچه سعی می‌کنم درستش کنم، بیشتر گند می‌زنم. گاهی حتی یادم نمی‌یاد اول چی می‌خواستم بگم. انگار تنم دونیم شده و نصفش دنبال نصف دیگه‌ش دور ستون بزرگی می‌چرخه. هی دورش می‌دوم. اون نصفه‌ی دیگه کلمات درُستو در دسترس داره، اما هیچ‌وقت بهش نمی‌رسم.

صفر چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:16 ق.ظ

هنگامی که به پایان نزدیک می‌شویم، ، دیگر هیچ‌گونه تصاویر خاطره‌انگیزی باقی نمی‌ماند، فقط کلمات می‌مانند و بس. کلمه‌ها، کلمه‌های بی‌رگ و ریشه‌ی بی‌اساس و مُثُله‌شده، کلمه‌های دیگران، صدقه‌ی حقیری که ساعت‌ها و سده‌ها بر جاگذاشته‌اند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد